شمایل تاریک کاخها روایتی تاریخیه که از زبان دو نفر که سعی دارند به گذشته خودشون پی ببرند بیان میشه. کتاب شامل دوبخش "شمایل تاریک کاخها" و "آتش بندان" هست.
داستان اول(آتش بندان) داستان مردیه که در جست و جوی هویت ایرانی خودش از فرانسه، که سالهاست درش زندگی میکنه، به ایران سفر میکنه و به زادگاهش یعنی یزد میره. در کوچه پس کوچه های یزد، بین خواب و بیداری و در رویاها به گذشته سفر میکنه و با دستورها ( روحانیون زردشتی)، ملاقات داره و با گذشته ایران و دین زردشت ( که دین خودش هم هست) بیشتر آشنا میشه. داستان با رفت و برگشت های اون مرد به زمان حال و گذشته ( زمان قاجار که زردشت از اقلیتهای دینی محسوب میشد) روایت میشه و گریزی هم به ظلم هایی شده که در اون زمان مسلمانان نسبت به زردشتی ها داشتند. به گفته خود نویسنده در مقدمه کتاب، این داستان شرح سفر واقعی یکی از دوستانش از فرانسه به ایرانه که برای داستان شدن نیاز به اضافه کردن چیزهایی داشت.
داستان دوم( شمایل تاریک کاخها) هم مثل آتش بندان روایت سفریه برای شناخت بیشتر گذشته ایران. اما این بار داستان، سفر به اصفهانه. مردی که در سفرش به اصفهان در بین کاخها و بناها به راز و رمز هایی از حکومت شاه عباس صفوی پی میبره . با سفر خیالی به گذشته ظلم ها ( و گاهی هم لطفهای) شاه عباس رو در زمان حکومتش میبینه.
در مجموع کتاب جالبیه . اما نه یک داستان کامله و نه یک روایت تاریخی کامل. حد واسط داستان و روایت تاریخیه. اما به هر حال میتونه با رسوم و باور های ایرانیان گذشته آشناتون بکنه. این کتاب رو نشر چشمه به چاپ رسونده و شامل ۲۲۰ صفحه هست.
این رمان های ایرانی پدیده های جالب بیخودی هستند.
slm




khuB?
saramo zadam!
ziyad dard nakard!
kheyli khoshhalam az inke sheklak dare!
in miladam khodesh Bkhode!!!!!!!!!!!!!
سلام. مرسی که سر زدی( منم خیلی خیلی خوشحالم که از این آدمکا داره اینجا)
. این میلادم نظرشو گفته دیگه . کاریش نمیشه کرد.
سلام هاجر عزیزم! واااای چقدر اینجا قشنگ شده! اینقدر دوست دارم این وبلاگ هایی را که وقتی بازشان میکنی با کلی کتاب عالی تزیین شده اند! این قدر دوست دارم این وبلاگ تو را! لینکت را درست کردم دوست جان! امید من برای تداوم وبلاگت همیشه پشت وبلاگت سنگر گرفته! امیدوارم نا امید نشوم فقط! :)
راستی...
چه کتاب هایی!!!! (الان میتوانم بگوییم ذوق زده ام کمی! :دی )
سلام 3pi جونم. ممنون که سر زدی . حضور گرم تو همیشه منو بیشتر از گذشته امیدوار میکنه. سعی میکنم که ناامیدت نکنم( :
بازم به اینجا سر بزن و با نظرات مفیدت راهنماییم کن تا وبلاگم بهتر بشه.
منزل نو مبارک، خوشحالم که می توانم نوشته های خوبت رو اینجا دنبال کنم.
خوبی خانه جدیدت اینه که ستون نظراتت به راحتی باز می شه و می توانم راحت بنویسم.
از سناپور ویران میآیی و سمت تاریک کلمات رو خواندم که هر دو به نظرم کتاب های کمابیش خوبی آمدند به خصوص دومی نام این کتابی که معرفی کردی نشنیده بودم، سعی می کنم این یکی رو هم بخوانم.
خیلی خوشحالم که به راحتی میتونین نظرات مفیدتون رو اینجا بنویسین. از اسم سمت تاریک کلمات خیلی خوشم اومد. اگر بتونم حتمن میخونمش
چه ایده جالبی واسه وبلاگتون دارید.من عاشق کتابم
دوس دارم فرصت بشه همه کتابایی و که دوستام
معرفی کردن و خوندن بخونم.
راستی شما هم همکیش ماهستید؟
از آشنایی با وبلاگ خوبتون خوشحالم
انشاا....فرصت شه بیشتر بیام
وب اصلیم فعلا استند بای.مرداد از حالت استند بای
انشاا...خارجش می کنم.
من هم پائولو کوئلیو را چندان دوست ندارم... اما هاجر عزیز، اگر میخواهی از او کتابی بخوانی،"ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد" را پیشنهاد میکنم! :)
در موردش زیاد شنیدم سعی میکنم حتمن بخونمش
ممنون از معرفیش